خاله ما را سکس کوردی سلیمانی می گیرد!

توضیحات: هند تابستانی و دخترخوانده اش آدریانا چچیک در حال صرف شام با خاله آدریانا ، کریستی استیونز هستند. آنها مدتهاست که یکدیگر را ندیده اند و از برخورد با یکدیگر لذت می برند. صحبت به کریستی و همسرش ، برادر هند می رسد. کریستی اشاره می کند که شوهرش همیشه آنقدر مشغول کار است ، به نظر می رسد دیگر هیچ وقت برای او وقت نمی یابد. حتی در مناسبت های بزرگتر مانند این اولین ملاقات خانوادگی از زمان مهاجرت آنها ، او حتی نمی تواند از زمان آینده خود نیز دریغ کند. هند همدردی می کند و می گوید سکس کوردی سلیمانی برادرش همیشه اینطور بوده است. آدریانا که مشتاق تشویق عمه خود است ، پیشنهاد می کند که کریستی امشب در اتاق خود یک مهمانی خواب داشته باشد ، اما وقتی هند این را می شنود ، آدریانا را زیر میز لگد می زند. آیا کریستی در اتاق مهمان راحت تر نیست ؟، هند می پرسد. سه زن در یک تخت ممکن است کمی ... تنگ باشند. کریستی ناراحت نیست از این گذشته ، هرچه بیشتر بهتر! به زودی هند اعلام می کند که زمان دسر رسیده است و شروع به تمیز کردن ظروف می کند - او می پرسد آیا آدریانا می تواند به او در حمل بشقاب ها به آشپزخانه کمک کند؟ آدریانا این کار را می کند و وقتی وارد آشپزخانه می شود به مادر ناتنی اش می گوید که آن را قطع کند وگرنه کریستی آنها را می گیرد. اگر کریستی بفهمد دچار وحشت می شود و چه کسی می داند آن وقت چه اتفاقی می افتد ؟! هند به آدریانا طعنه می زند و به او می گوید که نمی تواند به خودش کمک کند. او آدریانا را برای بوسه ای عمیق و پرشور به سمت خود می کشد که وقتی کریستی از اتاق دیگر تماس می گیرد و می پرسد آیا در آشپزخانه به کمک احتیاج دارند ، قطع می شود. "ما خوب هستیم!" آدریانا با عصبانیت تماس می گیرد و سپس برای بار دوم به نامادری خود می گوید که قبل از بازگشت به اتاق ناهارخوری این کار را ترک کند. چند لحظه بعد ، هند با حمل یک بشقاب دسر دوباره وارد می شود. زنان دوباره به خوردن و گپ زدن باز می گردند. هند دستمال سفره اش را می اندازد ، وانمود می کند که تصادفی بوده است. او برای برداشتن آن به زیر میز می رود و در حالی که پایین است صورت خود را مستقیماً بین پاهای آدریانا می گذارد. آدریانا در حالی که هند بیدمشک خود را لیس می زند نفس نفس می زند. کریستی از آدریانا می پرسد آیا مشکلی پیش آمده است. درست در همان زمان ، هند با لبخند شیطنت آمیزی از زیر میز بیرون می آید. عمه اظهار می کند که دسر خوشمزه است و هند با حوصله می گوید که کریستی هیچ ایده ای ندارد زیرا صورت خود را با دستمالش پاک می کند. بعداً همان شب ، سه زن زیر چادر خود را جمع کردند تا مقداری چشمانشان بسته شود. هند عذرخواهی می کند که آنها فقط یک تخت برای این سه نفر دارند - تخت آدریانا چند هفته پیش خراب شد و هنوز نتوانسته اند آن را جایگزین کنند. کریستی گیج شده است. تخت آدریانا خراب شد؟ چطور اتفاق افتاد؟ هند و آدریانا نگاهی به یکدیگر می دهند و آدریانا با عصبانیت دروغ می گوید که روی آن پریده است. هندوستان با بی حوصلگی می افزاید: "واقعا سخت است." عمه می گوید بدش نمی آید که یک تخت بخوابد ، بالاخره همه آنها خانواده هستند و چراغ ها را خاموش می کنند. طولی نمی کشد که کریستی شروع به خروپف آرام می کند ، اما آدریانا بیدار می ماند و هند چشمان خود را باز می کند و بر می گردد تا با شهوت به نامادری خود نگاه کند. دست هندوستان دراز می شود و شروع به نوازش بیدمشک دخترش می کند. در ابتدا دخترخوانده اش با مادرش نجوا می کند که چه کار می کند ، در حالی که خواهر شوهر هند در کنار آنهاست ؟! اما به زودی ، او در لذت انگشتان هند گم می شود. در حالی که هند به طور حسی بر روی شکاف کوچک آدریانا کار می کند ، آدریانا نمی تواند ناله کند. ناگهان کریستی تکان می دهد. آدریانا وحشت می کند و باعث می شود هر دو در جای خود یخ بزنند تا مطمئن شوند کریستی هنوز در حال چرت زدن است. اما سکوت سخت تر و سخت تر می شود زیرا هوس و لذت آنها افزایش می یابد. سرانجام ، آدریانا دیگر نمی تواند جلوی خود را بگیرد و با صدای بلند نفس نفس می زند. هند سعی می کند آن را خفه کند ، اما دیگر دیر شده است. کریستی با عصبانیت از خواب بیدار می شود و می پرسد این سر و صدا چه بوده است ، فقط نگاه می کند و می بیند آن دو چه می کنند. کریستی نمی تواند آنچه را که می بیند باور کند. زننده است ، و بدتر از این این است که آنها این کار را درست در مقابل او انجام دادند. هند اشاره می کند که آنها فقط وقت با کیفیتی را با هم می گذرانند. در حقیقت ، هند امیدوار بود کریستی بخواهد به آنها بپیوندد. کریستی از پیشنهاد او ناراحت است ، حتی اگر بتواند از همه مسائل خانواده بگذرد ، او مستقیم است. اما آیا کریستی زودتر نگفت که او
لعنتی فیلم برچسب #زن کیردار #زن کیردار, پستان بزرگ نما