طعمه و سوئیچ فیلم سکس کورد پرستار بچه

توضیحات: پرستار بچه ، زو بلوم ، دوست پسر خود ، جیک آدامز ، را از طریق خانه مشتری خود و از پله ها بالا می برد. "بچه رو خوابوندی؟" او می پرسد. زویی جیک را به اتاق خواب اصلی هدایت می کند و به او یادآوری می کند که ساکت باشد زیرا نمی خواهد بچه را از خواب بیدار کند. او همچنین با لبخند می گوید: "تو به من مدیون هستی که دیشب آن کاری را که دوست داری انجام می دهم." او ماساژ می خواهد ، یک ماساژ سکسی. "اوه بله" او به یاد می آورد و موافقت می کند و او کنار می زند. او از او می خواهد ابتدا پاهایش را ماساژ دهد ، که او این کار را می کند و او لذت می برد. همانطور که جیک برای ماساژ پاهای خود حرکت می کند ، زوئی می گوید که شاید مقداری روغن نارگیل یا چیزی به این منظور در طبقه پایین وجود داشته باشد. جیک بلند می شود و به دنبال روغن می رود پایین. با شنیدن باز شدن درب ورودی شروع به جستجو در کمدها می کند. وقتی برمی گردد می بیند اریک مسترسون پشت سرش ایستاده و فقط به او خیره شده است. "لعنتی تو خونه من چیکار میکنی؟" "اوه گه ... تو کی هستی؟" جیک می گوید. "من صاحب خانه هستم ... چرا در آشپزخانه من ایستاده اید؟" اریک می گوید جیک به وضوح عصبی است و در صحبت کردن مشکل دارد. "من فقط ... چیزی دارم فیلم سکس کورد ... برای زویی ، آقا." اریک سرش را تکان می دهد "آن دختر لعنتی ... من به او گفتم قرار نیست بازدیدکننده داشته باشد." اریک به جیک نگاه می کند و از او می پرسد که چرا او هنوز اینجا است. 'تا حالا اینجا چیکار می کردی؟ آجر بزن! ' جیک روغن نارگیل را به او می دهد و از خانه فرار می کند. اریک در حالی که از پله ها بالا می رود می گوید. آن دختر لعنتی کجاست؟ ' اریک می گوید در حالی که با خودش در طبقه بالا صحبت می کند. او به اتاق خواب اصلی می رود و قصد دارد او را رها کند ، اما متوجه می شود که زویی روی تخت خوابیده و کاملاً برهنه با رو به رو دراز کشیده است. بی صدا به خودش نفس می کشد و با دیدن الاغ نمایان شده فاق خود را نوازش می کند. او لحظه ای تأمل می کند که به نظر می رسد متفکر است. زوئی ، که نمی داند دوست پسرش جدا شده است ، می گوید "عزیزم می آیی؟" اریک با تردید به تخت نزدیک می شود و بلند می شود. زویی می پرسد: "روغن ماساژ را گرفتی عزیزم؟" اریک دستانش را روغن می زند و شروع به ماساژ دادن او می کند. "سلام عزیزم ، آیا مخفیانه تمرین می کردی؟ زیرا دستان شما امروز واقعا قوی هستند! ' اریک زیر لب زمزمه می کند و زویی می خندد ، سپس به او می گوید که ادامه بده و نترس که کمی هم با او عجله داشته باشی ، زیرا او پاهایش را باز کرده و به او نگاهی به گربه می اندازد. اریک چند دقیقه به زویی ماساژ می دهد ، در این مدت او تظاهر می کند که دوست پسر زویی است. چند بار او تقریباً برمی گردد اما او مراقب است گرفتار نشود ، در حالی که گردنش را می مالد ، طرفش را تغییر می دهد یا سرش را کج می کند تا مطمئن شود او را نمی بیند. سرانجام ، سرش را بالا می اندازد و می بیند که اریک است ، باعث می شود او وحشت زده شود و از او بپرسد که فکر می کند او چه کار می کند. او گنگ بازی می کند و می گوید "ماساژ دادن به شما ... این همان چیزی بود که می خواستید درست است؟ "بله ، اما از طرف شما نیست!" او می گوید "این مدت طولانی است که از آن لذت می برید ، موضوع مهم چیست؟" می گوید هنوز گنگ بازی می کند او می گوید: "مسئله مهم این است که شما دوست پسر من نیستید." او پاسخ می دهد: "ببین ،" دوست پسر خود را اینجا گرفتی وقتی من به طور خاص به تو گفتم مهمان نداشته باش ... "حالا می خواهی این ماساژ را تمام کنم یا نه؟" می نشیند و از او می پرسد که دوست پسرش الان کجاست. اریک می گوید: "آن صدای کوچک؟ او از پشت در بیرون رفت و دمش بین پاهایش بود. ' 'او رفت؟ چه احمقی ... »زویی برای یک لحظه عمیقاً فکر می کند. نفسش را بیرون می دهد و می گوید: "این از دست دادن اوست." او قصد دارد به جیک درسی برای نجات او بدهد ، با مکیدن خروس اریک شروع کند.
لعنتی فیلم برچسب #Hd #انحنا #تراشیده گربه #خال کوبی #دختران اروپایی #دو زن یک مرد #دوست دختر #ریز ممه #سه نفری #سوراخ کردن بدن #طبیعی سینه های بزرگ #مو بور #مو فرفری #هاردکور #ورزش #پاها #پرستار بچه نما