توضیحات:  من برای پیاده روی سکس کوردی جدید بیرون رفتم و چشمم به چشم این مرد تیره موی تیره افتاد که در حال خواندن کتاب روی عرشه پشت بام بود. البته باید برم سلام کنم. هوا گرم بود ، بنابراین او را برای نوشیدن به محل من دعوت کردم. معلوم شد که او تشنه بود ... برای بار چسبناک من از تقدیر.
	
                لعنتی فیلم برچسب  
                #تازه کار 
                #در فضای باز 
                #دید از بالا 
                #ساک زدن 
                #سبزه 
                #طبیعی سینه های بزرگ 
                #عزیزم 
                #واقعیت 
                #پستان بزرگ  نما